گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه امام علی علیه سلام
جلد اول
1 / 5 نام ها



9938.امام باقر علیه السلام :دیوان السید الحمیری از قصیده اش در ولادت امیرمؤمنان :


[ مادرش] او را در حرم و مأمن الهی به دنیا آورد


در خانه خدا ، آن جا که صحن خانه و مسجدالحرام قرار دارد . [ مادرِ] سپیدروی و پاکیزه لباس و بزرگوار


مادر ، پاک و زاده و زادگاهش نیز پاک . در شبی که ستاره های بدشگونش ناپیدا بودند


و با ماه نورافشانِ خوش شگون پدیدار آمد . کسی چون او در پارچه قابله ها پیچیده نشد


جز پسر آمنه ، محمّدِ پیامبر .1 / 5نام هاهنگامی که امام علیه السلام متولّد شد ، مادرش فاطمه بنت اسد ، از سرِ خجسته داشتن نام پدرش اسد ، او را «حیدره» (1) نامید . سپس او و ابو طالب ، به الهام الهی توافق کردند که وی را «علی» بنامند . (2) امام علیه السلام ، نام های دیگری نیز دارد که در لابه لای متون تاریخی و حدیثی همین فصل خواهد آمد .

.

1- .اسد و حیدره ، دو گونه شیر هستند .
2- .آن گونه که متون تاریخی نشان می دهند ، این تغییر در اوان ولادت حضرت رخ داده است . از این رو ، آنچه از عطا نقل شده است که چون از دوش پیامبر صلی الله علیه و آله بالا رفت و بت ها را شکست ، به جهت هم خانواده بودن علیّ و علوّ ، علی نام گرفت ، فاقد اعتبار تاریخی است و امری ذوقی بیش نیست .

ص: 84

9934.امام رضا علیه السلام ( در توضیح این فرموده امیر المؤمنین علیه السلام ک ) علل الشرائع عن فاطمه بنت أسد :إنّی دَخَلتُ بَیتَ اللّهِ الحَرامَ ، وأکَلتُ مِن ثِمارِ الجَنَّهِ وأرزاقِها ، فَلَمّا أرَدتُ أن أخرُجَ هَتَفَ بی هاتِفٌ : یا فاطِمَهُ ! سَمّیهِ عَلِیّا ، فَهُوَ عَلِیٌّ ، وَاللّهُ العَلِیُّ الأَعلی یَقولُ : إنّی شَقَقتُ اسمَهُ مِنِ اسمی ، وأدَّبتُهُ بِأَدَبی ، ووَقَفتُهُ عَلی غامِضِ عِلمی ، وهُوَ الَّذی یُکَسِّرُ الأَصنامَ فی بَیتی ، وهُوَ الَّذی یُؤَذِّنُ فَوقَ ظَهرِ بَیتی ، ویُقَدِّسُنی ویُمَجِّدُنی ، فَطوبی لِمَن أحَبَّهُ وأطاعَهُ ، ووَیلٌ لِمَن عَصاهُ وأبغَضَهُ . (1)9933.امام علی علیه السلام :ینابیع المودّه عن العبّاس بن عبد المطّلب :لَمّا وَلَدَت فاطِمَهُ بِنتُ أسَدٍ عَلِیّا سَمَّتهُ بِاسمِ أبیها (2) أسَدٍ ، ولَم یَرضَ أبو طالِبٍ بِهذا ، فَقالَ : هَلُمَّ حَتّی نَعلُوَ أبا قُبَیسٍ لَیلاً ، ونَدعُوَ خالِقَ الخَضراءِ ، فَلَعَلَّهُ أن یُنبِئَنا فِی اسمِهِ .

فَلَمّا أمسَیا ، خَرَجا وصَعِدا أبا قُبَیسٍ ودَعَیَا اللّهَ تَعالی ، فَأَنشَأَ أبو طالِبٍ شِعرا :


یا رَبَّ الغَسَقِ الدَّجِیِّ

وَالفَلَقِ المُبتَلِجِ المُضِیِّ بَیِّن لَنا عَن أمرِکَ المَقضِیِّ

بِما نُسَمّی ذلِکَ الصَّبِیَّ


فَإِذا خَشخَشَهٌ مِنَ السَّماءِ ، فَرَفَعَ أبو طالِبٍ طَرفَهُ ، فَإِذا لَوحٌ مِثلُ زَبَرجَدٍ أخضَرُ فیهِ أربَعَهُ أسطُرٍ ، فَأَخَذَهُ بِکِلتا یَدَیهِ وضَمَّهُ إلی صَدرِهِ ضَمّا شَدیدا ، فَإِذا مَکتوبٌ :


خُصِّصتُما بِالوَلَدِ الزَّکِیِّ

وَالطّاهِرِ المُنتَجَبِ الرَّضِیِّ وَاسمُهُ مِن قاهِرٍ العَلِیِّ (3)

عَلِیٌّ اشتُقَّ مِنَ العَلِیِّ


فَسُرَّ أبو طالِبٍ سُرورا عَظیما ، وخَرَّ ساجِدا للّهِِ تَبارَکَ وتَعالی ، وعَقَّ بِعَشَرَهٍ مِنَ الإِبِلِ .

وکانَ اللَّوحُ مُعَلَّقا فی بَیتِ [اللّهِ] (4) الحَرامِ یَفتَخِرُ بِهِ بَنو هاشِمٍ عَلی قُرَیشٍ ، حَتّی غابَ زَمانَ قِتالِ الحَجّاجِ ابنَ الزُّبَیرِ . (5) .

1- .علل الشرائع : ص 136 ح 3 ، معانی الأخبار : ص 62 ح 10 ، الأمالی للصدوق : ص 195 ح 206 ، بشاره المصطفی : ص 8 ، روضه الواعظین : ص 88 وراجع الأمالی للطوسی : ص 707 ح 1511 .
2- .فی المصدر : «أبیه» ، وهو تصحیف .
3- .کذا فی المصدر ، ولعلّ الصحیح : «قاهرٍ علیِّ» ، وفی بعض المصادر : «شامخٍ علیِّ» .
4- .ما بین المعقوفین إضافه منّا یقتضیها السیاق .
5- .ینابیع المودّه : ج2 ص305 ح 873 ؛ المناقب لابن شهرآشوب: ج 2 ص 174 نحوه ، بحار الأنوار : ج 35 ص 19 ح 102 وراجع کفایه الطالب : ص 406 .

ص: 85

9932.امام علی علیه السلام :علل الشرائع به نقل از فاطمه بنت اسد : من به درون کعبه رفتم و از میوه ها و روزی های بهشتی خوردم . پس چون خواستم بیرون بیایم ، کسی مرا ندا داد: ای فاطمه! او را «علی» بنام که او علی (بلند مرتبه) است و خداوندِ علیّ اعلی می فرماید : «نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود ، تربیتش کرده ام و بر دشواری های دانشم آگاهش کرده ام . اوست که بت ها را در خانه ام می شکند ، و اوست که بر بام خانه ام اذان می گوید و مرا تقدیس و تمجید می کند . پس خوشا به سعادت کسی که دوستش بدارد و اطاعتش کند ، و وای بر کسی که سرپیچی اش کند و دشمنش بدارد!» .9938.الإمامُ الباقرُ علیه السلام :ینابیع المودّه به نقل از عبّاس بن عبدالمطّلب : هنگامی که فاطمه بنت اسد ، علی را به دنیا آورد ، او را به نام پدرش «اسد» نامید ؛ ولی ابوطالب به این ، راضی نشد و گفت: بیا تا شبی از کوه ابوقبیس بالا رویم و آفریدگار آسمان را بخوانیم ، شاید که ما را به نام او آگاه کند .

پس شب هنگام ، حرکت کردند و از کوه ابوقبیس بالا رفتند و خدای متعال را خواندند و ابوطالب ، این شعر را سرود:


ای پروردگارِ شب تیره


و صبح روشن درخشنده! حکم قطعی ات را برایمان بیان کن


که این پسر را چه بنامیم .


پس آوایی از آسمان آمد و ابوطالب ، سرش را بالا کرد که ناگاه ، لوحی همچون زمرّد سبز دید که چهار سطر در آن نوشته شده بود . آن را با دستانش گرفت و محکم به سینه اش چسبانْد . در آن چنین نوشته بود:


به فرزندی پاکیزه ، اختصاص یافته اید


پاک و شریف و پسندیده . و نامش از جانب [ خدای] قاهر و والا


«علی» است ، برگرفته از «علی» .


پس ابوطالب بسیار شادمان شد و برای خدای تبارک و تعالی به سجده افتاد و ده شتر ، عقیقه کرد . آن لوح ، به کعبه آویخته بود و بنی هاشم به آن بر قریش افتخار می کرد تا آن که در جنگ حجاج و ابن زبیر ، ناپدید شد . .


ص: 86

9937.عنه صلی الله علیه و آله :الإمام زین العابدین علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ جالِسا وعِندَهُ عَلِیٌّ وفاطِمَهُ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ علیهم السلام ، فَقالَ : وَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ بَشیرا ، ما عَلی وَجهِ الأَرضِ خَلقٌ أحَبَّ إلَی اللّهِ عزَّ وجَلَّ ولا أکرَمَ عَلَیهِ مِنّا . إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی شَقَّ لِیَ اسماً مِن أسمائِهِ ؛ فَهُوَ مَحمودٌ وأنَا مُحَمَّدٌ ، وشَقَّ لَکَ یا عَلِیُّ اسماً مِن أسمائِهِ ؛ فَهُوَ العَلِیُّ الأَعلی وأنتَ عَلِیٌّ ... . (1)9936.عنه صلی الله علیه و آله :الإمام علیّ علیه السلام :أنَا اسمی فِی الإِنجیلِ إلیا، وفِی التَّوراهِ بریء، وفِی الزَّبورِ أریّ، وعِندَ الهِندِ کبکر، وعِندَ الرّومِ بطریسا، وعِندَ الفُرسِ جبتر، وعِندَ التُّرکِ بثیر، وعِندَ الزَّنجِ حیتر ، وعِندَ الکَهَنَهِ بویء ، وعِندَ الحَبَشَهِ بثریک ، وعِندَ اُمّی حَیدَرَهُ ، وعِندَ ظِئری مَیمونٌ ، وعِندَ العَرَبِ عَلِیٌّ ، وعِندَ الأَرمَنِ فَریقٌ ، وعِندَ أبی ظَهیرٌ . (2) .

1- .معانی الأخبار : ص 55 ح 3 عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهما السلام وراجع ص 56 ح 5 .
2- .معانی الأخبار : ص 59 ح 9 عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام .

ص: 87

9935.رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله :امام زین العابدین علیه السلام :روزی پیامبر خدا نشسته بود و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلامهم نزدش بودند . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق برانگیخت ، نزد خدای عز و جل ، آفریده ای از ما محبوب تر و گرامی تر بر روی زمین نیست . خدای تبارک و تعالی ، نام مرا از نام های خود مشتق کرد که او محمود است و من محمّدم و برای تو نیز ای علی! نامی از نام های خود برگرفت که او علیّ اعلی است و تو علی هستی ...» .9934.الإمامُ الرِّضا علیه السلام ( لمّا سُئلَ عن قولِ أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام ) امام علی علیه السلام :نام من در انجیل ، «الیا» و در تورات ، «بری ء» و در زبور ، «أریّ» و نزد هندوان ، «کبکر» و پیش رومیان ، «بطریسا» و نزد پارسیان ، «جبتر» و پیش ترکان ، «بثیر» و نزد زنگیان ، «حیتر» و پیش کاهنان ، «بوی ء» و نزد حبشیان ، «بثریک» و نزد مادرم ، «حیدره» و پیش دایه ام ، «میمون (خوش یُمن)» و نزد عرب ، «علیّ» و پیش ارامنه ، «فریق» و نزد پدرم ، «ظهیر» است . .


ص: 88

9933.عنه علیه السلام :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ ، یُنادونَ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ بِسَبعَهِ أسماءَ : یا صِدّیقُ ، یا دالُّ ، یا عابِدُ ، یا هادی ، یا مَهدِیُّ ، یا فتی ، یا عَلِیُّ ؛ اُدخُل أنتَ وشیعَتُکَ الجَنَّهَ بِغَیرِ حِسابٍ . (1)9932.عنه علیه السلام :شرح نهج البلاغه :کانَ اسمُهُ الأَوَّلُ الَّذی سَمَّتهُ بِهِ اُمُّهُ : حَیدَرَهَ ، بِاسمِ أبیها أسَدِ بنِ هاشِمٍ وَالحَیدَرَهُ : الأَسَدُ فَغَیَّرَ أبوهُ اسمَهُ ، وسَمّاهُ عَلِیّا .

وقیلَ : إنَّ حَیدَرَهً اسمٌ کانَت قُرَیشٌ تُسَمّیهِ بِهِ .

وَالقَولُ الأَوَّلُ أصَحُّ ؛ یَدُلَّ عَلَیهِ خَبَرُهُ یَومَ بَرَزَ إلَیهِ مَرحَبٌ ، وَارتَجَزَ عَلَیهِ فَقالَ :

أنَا الَّذی سَمَّتنی اُمّی مَرحَبا

فَأَجابَهُ علیه السلام رَجَزا :

أنا الَّذی سَمَّتنی اُمّی حَیدَرَهَ 2 .

1- .إرشاد القلوب: ص 257، مائه منقبه: ص 138 ح 83؛ المناقب للخوارزمی: ص 319 ح 323 کلاهما عن أنس وراجع مشارق أنوار الیقین : ص 68 .

ص: 89

9931.امام علی علیه السلام ( در ترغیب به جنگ ) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هنگامی که قیامت می شود ، علی بن ابی طالب علیه السلام را با هفت نام ، ندا می دهند: ای صدّیق! ای دال (راهنما)! ای عابد! ای هادی! ای مهدی! ای فتی (جوان مرد)! ای علی! تو و پیروانت بی محاسبه وارد بهشت شوید .9930.امام علی علیه السلام :شرح نهج البلاغه:نخستین نامی که مادرش [ فاطمه بنت اسد] او را بدان نامید ، «حَیدَرَه» بود که با نام پدر وی ، اسد بن هاشم ، مناسبت داشت (حیدره و اسد ، هر دو به معنای شیرند) . پس پدرش [ ابوطالب ]آن را تغییر داد و وی را علی نامید .

و گفته شده که حیدره ، نامی بود که قریش ، او را بدان خواندند .

و گفته نخست ، صحیح است و گزارش نبرد او با مَرحَب بر آن دلالت دارد ، در آن جا که مرحب رجز خواند و گفت:

مرا مادرم نام «مَرحَب» نهاد .

و علی علیه السلام پاسخ داد:

مرا «حَیدَره» مادرم نام داد . (1) .

1- .این رجز امام علیه السلام در جنگ خیبر و در پاسخ به مرحب یهودی ، در بیشتر منابع تاریخی و حدیثی آمده است . ر . ک : ص 341 (تلاش سرنوشت ساز در جنگ خیبر) .

ص: 90

1 / 6الکُنیکانت لأمیر المؤمنین علیه السلام کنی عدیده ، أشهرها : أبو الحسن (1) ، وثمّه کنی اُخری ذُکرت له علیه السلام ، منها : أبو الحسین ، وأبو السبطین (2) ، وأبو الریحانتین (3) ، وأبو تراب ، وإن کان التعریف الاصطلاحی للکنیه لا ینطبق علی بعضها . ویتراءی من الروایات أنّ کنیه «أبو تراب» کانت أحبّ الکنی إلیه علیه السلام ، وأ نّه کان یُسرّ إذا نودی بها ؛ لاُمور منها : أ نّه کان یجد فیها نوعا من التواضع والتذلّل للّه سبحانه . ومنها : أ نّها کانت تذکّره بملاطفه النبیّ صلی الله علیه و آله معه فی غزوه ذات العشیره حیث کان متوسّداً التراب بصحبه عمّار بن یاسر وقد أصابه شیء منه ، ولذا کان له علیه السلام انشداد وتعلّق خاصّ بتلک الکنیه .

9930.عنه علیه السلام :الإمام علیّ علیه السلام :کانَ الحَسَنُ فی حَیاهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَدعونی أبَا الحُسَینِ ، وکانَ الحُسَینُ یَدعونی أبَا الحَسَنِ ، ویَدعُوانِ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أباهُما . فَلَمّا تُوُفِّیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله دَعَوانی بِأَبیهِما . (4) .

1- .الطبقات الکبری : ج 3 ص 19 ، المعجم الکبیر : ج 1 ص 92 ، تاریخ بغداد : ج 1 ص 133 ، المعارف لابن قتیبه : ص 203، تاریخ دمشق: ج 42 ص 7 و ص 10 14 ، مروج الذهب : ج 2 ص 359 ، الاستیعاب : ج 3 ص 197 الرقم 1875 ، اُسد الغابه : ج 4 ص 88 الرقم 3789 ، الإصابه : ج 4 ص 464 الرقم 5704 ، تاریخ الإسلام للذهبی : ج 3 ص 621 ، صفه الصفوه : ج 1 ص 130 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 223 ؛ تهذیب الأحکام : ج 6 ص 19 ، الإرشاد : ج 1 ص 5 ، تاج الموالید : ص 87 ، تاریخ موالید الأئمّه علیهم السلام : ص 169 ، المستجاد : ص 294 ، روضه الواعظین : ص 87 ، عمده الطالب : ص 59 .
2- .الفصول المهمّه : ص 129 ؛ تاج الموالید : ص 88 ، إعلام الوری : ج 1 ص 307 .
3- .راجع : ج 8 ص 48 (أبو ریحانتَیّ) .
4- .مقاتل الطالبیّین : ص 39 ، شرح نهج البلاغه : ج 1 ص 11 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 113 نحوه وکلاهما من دون إسناد إلی المعصوم .

ص: 91



1 / 6 کنیه ها

1 / 6کنیه هاامیر مؤمنان ، کنیه های متعدّدی داشته که مشهورترین آنها «ابو الحسن» است . برای امام علیه السلام کنیه های دیگری مانند: ابو الحسین ، ابو السبطین ، ابو الریحانتین (1) و ابو تراب هم ذکره شده است ؛ هر چند برخی از آنها که شامل تعریف اصطلاحی کنیه نمی شوند . (2) از روایات ، چنین بر می آید که کنیه «ابو تراب» ، محبوب ترین کنیه نزد امام علیه السلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن می خوانده اند ، شادمان می شده است . موجبات این محبوبیت ، چند چیز است : وی در این واژه ، نوعی فروتنی و خاکساری در برابر خدای سبحان می یافت و نیز این واژه ، یادآور ملاطفت پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ «ذات العشیره» بود . در این غزوه ، علی علیه السلام در کنار عمّار ، روی خاک ها خوابیده بود و چون گَرد و غبار بر چهره او نشسته بود ، پیامبر صلی الله علیه و آله او را «ابو تراب» خواند . اینها موجب تعلّق خاطر علی علیه السلام به این کنیه بود .

9926.امام علی علیه السلام :امام علی علیه السلام :حسن ، در زمان حیات پیامبر خدا مرا «ابو الحسین» می خوانْد و حسین ، مرا «ابو الحسن» ، و هر دو ، پیامبر خدا را «پدر» صدا می زدند . پس چون پیامبر صلی الله علیه و آله وفات یافت ، مرا پدر خواندند .

.

1- .ر . ک : ج 8 ص 49 (پدر دو گل من) .
2- .کنیه در میان عرب ها از ترکیب «اَب» یا «اُمّ» با نام نخستین فرزند ، شکل می گیرد . در حالت های خاصّی به جای نام فرزند ، از صفات مشخص استفاده می شود .

ص: 92

9925.امام علی علیه السلام ( آن جا که یاران خود را به دلیل سستی در امر جهاد ) عنه علیه السلام :ما سَمّانِی الحَسَنُ وَالحُسَینُ یا أبَهِ حَتّی تُوُفِّیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، کانا یَقولانِ لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا أبَهِ ، وکانَ الحَسَنُ یَقولُ لی : یا أبَا الحُسَینِ ، وکانَ الحُسَینُ یَقولُ لی : یا أبَا الحَسَنِ . (1)9924.امام علی علیه السلام :الطبقات الکبری فی ذِکرِ غَزوَهِ ذِی العُشَیرَهِ : بِذِی العُشَیرَهِ کَنی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ أبا تُرابٍ ؛ وذلِکَ أ نَّهُ رَآهُ نائِما مُتَمَرِّغا فِی البَوغاءِ (2) فَقالَ : اِجلِس ، أبا تُرابٍ ، فَجَلَسَ . (3)9927.عنه علیه السلام :مسند ابن حنبل عن عمّار بن یاسر :کُنتُ أنَا وعَلِیٌّ رَفیقَینِ فی غَزوَهِ ذاتِ العُشَیرَهِ ، فَلَمّا نَزَلَها رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وأقامَ بِها رَأَینا ناسا مِن بَنی مُدلِجٍ یَعمَلونَ فی عَینٍ لَهُم فی نَخلٍ ، فَقالَ لی عَلِیٌّ : یا أبَا الیَقظانِ ، هَل لَکَ أن نَأتِیَ هؤُلاءِ فَنَنظُرَ کَیفَ یَعمَلونَ ؟ فَجِئناهُم فَنَظَرنا إلی عَمَلِهِم ساعَهً ، ثُمَّ غَشِیَنَا النَّومُ ، فَانطَلَقتُ أنَا وعَلِیٌّ فَاضطَجَعنا فی صَورٍ (4) مِنَ النَّخلِ فی دَقعاءَ (5) مِنَ التُّرابِ فَنِمنا ، فَوَاللّهِ ما أهَبَّنا (6) إلّا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُحَرِّکُنا بِرِجلِهِ وقَد تَتَرَّبنا مِن تِلکَ الدَّقعاءِ ، فَیَومَئِذٍ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ : یا أبا تُرابٍ ؛ لِما یَری عَلَیهِ مِنَ التُّرابِ .

قالَ : أ لا اُحَدِّثُکُما بِأَشقَی النّاسِ رَجُلَینِ ؟ قُلنا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ ، قالَ : اُحَیمِرِ ثَمودَ الَّذی عَقَرَ النّاقَهَ ، وَالَّذی یَضرِبُکَ یا عَلِیُّ عَلی هذِهِ یَعنی قَرنَهُ حَتّی تُبَلَّ مِنهُ هذِهِ یَعنی لِحیَتَهُ . (7) .

1- .المناقب للخوارزمی : ص 40 ح 8 عن عمر بن علیّ .
2- .البَوْغاء : التراب الناعم (النهایه : ج 1 ص 162 «بوغ») .
3- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 10 .
4- .الصَّوْر : الجماعه من النخل، ولا واحد له من لفظه (النهایه : ج 3 ص 59 «صور») .
5- .الدَّقْعاء : عامّه التراب ، وقیل : التراب الدقیق علی وجه الأرض (لسان العرب : ج 8 ص 89 «دقع») .
6- .أهَبَّهُ : نَبَّهَهُ (لسان العرب : ج 1 ص 778 «أهب») .
7- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 365 ح 18349 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص687 ح 1172 ، المستدرک علی الصحیحین: ج 3 ص 151 ح 4679 ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 280 ح 152 ، السیره النبویّه لابن هشام : ج 2 ص 249 ، تاریخ الطبری : ج 2 ص 408 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 549 ح 9062 ، المناقب لابن المغازلی : ص 9 ح 5 ، البدایه والنهایه : ج 3 ص 247 ، سلسله الأحادیث الصحیحه : ج 4 ص 324 ح 1743 وراجع المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 111 .

ص: 93

9926.عنه علیه السلام :امام علی علیه السلام :حسن و حسین ، مرا «پدر» صدا نزدند تا آن که پیامبر خدا وفات یافت . آن دو به پیامبر خدا ، «پدر» می گفتند و حسن به من «ابو الحسین» و حسین به من «ابو الحسن» می گفت .9925.عنه علیه السلام ( عِند ما یُوَبِّخُ أصحابَهُ عَلَی التَّوانی عنِ ) الطبقات الکبری در ذکر غزوه ذات العُشَیره : در ذو العُشَیره بود که پیامبر خدا به علی بن ابی طالب علیه السلام ، کنیه «ابو تراب» داد و این از آن روی بود که دید او بر خاکی نرم خوابیده و می غلتد . پس گفت : «ای ابو تراب ! بنشین» . پس علی علیه السلام نشست .9924.عنه علیه السلام :مسند ابن حنبل به نقل از عمّار بن یاسر : من و علی علیه السلام در غزوه ذات العُشَیره ، همراه بودیم . پس چون پیامبر خدا بر آنها فرود آمد و اقامت گزید ، گروهی از بنی مُدلج را دیدیم که به کار چشمه ای در نخلستان ، مشغول بودند . علی علیه السلام به من فرمود: «ای ابویقظان! می آیی تا برویم و بنگریم اینها چگونه کار می کنند؟» .

آمدیم و ساعتی به کار آنان نگریستیم . سپس خوابمان گرفت . من و علی روانه شدیم تا زیر چند نخل کوچک ، بر روی خاک های نرم ، دراز بکشیم . پس خوابیدیم و به خدا سوگند ، هیچ نفهمیدیم تا آن که متوجّه شدیم پیامبر خدا ، ما را با پایش تکان می دهد و ما از آن خاک های نرم ، غبارآلود شده بودیم . در آن روز بود که پیامبرخدا به علی گفت: «ای ابو تراب!» ، به خاطر آن خاک هایی که بر او دیده می شد.

پیامبر خدا فرمود: «آیا برای شما از دو کس که شقی ترینِ مردم اند ، سخن نگویم؟» .

گفتیم: چرا ، ای پیامبر خدا!

فرمود: «آن خونریز ثمود که ناقه[ی صالح] را پی کرد ، و آن که ای علی! بر این جایت (اشاره به گیجگاه) می زند تا این (اشاره به محاسن) از [ خون ]آن ، تَر شود» . .


ص: 94

9923.امام علی علیه السلام :المعجم الأوسط عن أبی الطفیل :جاءَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وعَلِیٌّ علیه السلام نائِمٌ فِی التُّرابِ ، فَقالَ : إنَّ أحَقَّ أسمائِکَ أبو تُرابٍ ، أنتَ أبو تُرابٍ ! (1)9922.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رسول اللّه صلی الله علیه و آله أ نَّهُ کانَ یَقولُ : إنّا کُنّا نَمدَحُ عَلِیّا إذا قُلنا لَهُ أبا تُرابٍ . (2)9921.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :صحیح مسلم عن أبی حازم عن سهل بن سعد :اُستُعمِلَ عَلَی المَدینَهِ رَجُلٌ مِن آلِ مَروانَ ، قالَ : فَدَعا سَهلَ بنَ سَعدٍ ، فَأَمَرَهُ أن یَشتُمَ عَلِیّا ، قالَ : فَأَبی سَهلٌ ، فَقالَ لَهُ : أمّا إذ أبَیتَ فَقُل : لَعَنَ اللّهُ أبَا التُّرابِ ، فَقالَ سَهلٌ : ما کانَ لِعَلِیٍّ اسمٌ أحَبَّ إلَیهِ مِن أبِی التُّرابِ ! وإن کانَ لَیَفرَحُ إذا دُعِیَ بِها (3) . (4)9906.رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ( لابن عباس ) صحیح البخاری عن أبی حازم :إنَّ رَجُلاً جاءَ إلی سَهلِ بنِ سَعدٍ فَقالَ : هذا فُلانٌ لِأَمیرِ المَدینَهِ یَدعو عَلِیّا عِندَ المِنبَرِ . قالَ : فَیَقولُ ماذا ؟ قالَ : یَقولُ لَهُ : أبو تُرابٍ . فَضَحِکَ ؛ قالَ : وَاللّهِ ما سَمّاهُ إلَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ! وما کانَ وَاللّهِ لَهُ اسمٌ أحَبَّ إلَیهِ مِنهُ !

فَاستَطعَمتُ الحَدیثَ سَهلاً ، وقُلتُ : یا أبا عَبّاسٍ ، کَیفَ ذلِکَ ؟

قالَ : دَخَلَ عَلِیٌّ عَلی فاطِمَهَ ثُمَّ خَرَجَ ، فَاضطَجَعَ فِی المَسجِدِ ، فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : أینَ ابنُ عَمِّکِ ؟ قالَت : فِی المَسجِدِ ، فَخَرَجَ إلَیهِ ، فَوَجَدَ رِداءَهُ قَد سَقَطَ عَن ظَهرِهِ ، وخَلَصَ التُّرابُ إلی ظَهرِهِ ، فَجَعَلَ یَمسَحُ التُّرابَ عَن ظَهرِهِ فَیَقولُ : اِجلِس یا أبا تُرابٍ مَرَّتَینِ . 5 .

1- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 237 ح 775 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 18 ح 8359 .
2- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 112 ، بحار الأنوار : ج 35 ص 61 ح 12 ؛ مقاتل الطالبیّین : ص 40 عن سهل ابن سعد من دون إسنادٍ إلیه صلی الله علیه و آله .
3- .بها : بهذه الکنیه .
4- .صحیح مسلم : ج 4 ص 1874 ح 38 ، السنن الکبری : ج 2 ص 625 ح 4340 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 17 ، تاریخ الإسلام للذهبی : ج 3 ص 622 .

ص: 95

9894.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :المعجم الأوسط به نقل از ابو طُفَیل : پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و علی علیه السلام روی خاک ، خوابیده بود . پس فرمود : «بی گمان ، شایسته ترین نامت ابو تراب است . تو ابو تراب هستی!» .9900.الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[ همواره می فرمود :] ما هرگاه به علی ، ابو تراب می گوییم ، او را می ستاییم .9899.عنه علیه السلام عن آبائهِ علیهم السلامصحیح مسلم به نقل از ابوحازم از سهل بن سعد : مردی از آل مروان بر مدینه گمارده شد . سهل بن سعد را فرا خواند و به او فرمان داد تا علی علیه السلام را دشنام گوید . سهل ، خودداری ورزید . به او گفت: حال که خودداری می کنی ، پس بگو: خداوند ، ابو تراب را لعنت کند!

سهل گفت: نزد علی علیه السلام هیچ نامی از ابو تراب ، محبوب تر نبود و بی گمان ، او هرگاه بدان خوانده می شد ، شادمان می گشت .9892.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :صحیح البخاری به نقل از ابو حازم : مردی نزد سهل بن سعد آمد و گفت : این مرد (حاکم مدینه) علی علیه السلام را بر فراز منبر [ به بدی] می خوانَد .

گفت: چه می گوید؟

گفت: او را ابو تراب می خواند .

سهل خندید و گفت: به خدا سوگند ، جز پیامبر صلی الله علیه و آله او را [ به این نام] ننامید و به خدا سوگند ، نزد او نامی از آن محبوب تر نبود .

پس ماجرا [ ی نام گذاری] را از سهل ، جویا شدم و گفتم: ای ابو عبّاس! آن ماجرا چه بود؟

گفت: علی علیه السلام به نزد فاطمه علیها السلام رفت . سپس بیرون آمد و در مسجد خوابید . پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمه فرمود: «پسر عمویت کجاست؟» .

گفت: در مسجد است .

پس به سوی او رفت و دید که ردایش از پشتش افتاده و خاک بر پشتش نشسته است . پس شروع به زدودن خاک از پشت او کرد و می فرمود: «ای ابو تراب ، بنشین! ای ابو تراب ، بنشین!» . (1) .

1- .در برخی از منابع آمده است که میان امام علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام اختلافی پدید آمد و علی علیه السلام خانه را با ناراحتی ترک کرد و به حالت قهر در مسجد خوابید و چون غبارآلود شد، ابوتراب نام گرفت؛امّا مسلّم است که این بخش از متن موجود ، مجعول است و به وسیله دشمنان و معاندان امام علی و فاطمه علیهما السلام ساخته و پرداخته شده است ؛ زیرا آن دو بزرگوار ، هر دو معصوم و از این گونه امور ، مبرّا هستند و افزون بر این ، امام علی علیه السلام خود ، پس از شهادت فاطمه علیها السلام فرمود : «او هرگز مرا خشمناک نکرد» .

ص: 96

9891.امام رضا علیه السلام :علل الشرائع عن ابن عمر :بَینا أنَا مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فی نَخیلِ المَدینَهِ وهُوَ یَطلُبُ عَلِیّا علیه السلام ، إذَا انتَهی إلی حائِطٍ ، فَاطَّلَعَ فیهِ ، فَنَظَرَ إلی عَلِیٍّ علیه السلام وهُوَ یَعمَلُ فِی الأَرضِ وقَدِ اغبارَّ ، فَقالَ : ما ألومُ النّاسَ إن یَکنوکَ أبا تُرابٍ ! (1)9893.عنه صلی الله علیه و آله :تذکره الخواصّ :أمّا کُنیَتُهُ : فَأَبُو الحَسَنِ وَالحُسَینِ ، وأبُو القاسِمِ ، وأبو تُرابٍ ، وأبو مُحَمَّدٍ . (2)1 / 7الأَلقابُإنّ شخصیّه علیّ علیه السلام بحر لا یُدرک غوره ، فهو ذو شخصیّه فذّه ذات أبعاد عظیمه فریده فی التاریخ لا نظیر لها . وکان للإمام علیه السلام ألقاب (3) وأوصاف کثیره یشیر کلٌّ منها إلی بعد من تلک الأبعاد العلمیّه والعملیّه والثقافیّه والاجتماعیّه والمعنویّه والسیاسیّه الرفیعه لشخصیّته علیه السلام . ویعود جُلّها إلی عصر النبیّ صلی الله علیه و آله ؛ إذ کان رسول اللّه صلی الله علیه و آله ینادیه بها. ومن هذه الألقاب : «أعلم الاُمّه» ، «أقضی الاُمّه» ، «أوّل من أسلم» ، «أوّل من صلّی» ، «خیر البشر» ، «أمیر المؤمنین» ، «إمام المتّقین» ، «قائد الغرّ المحجّلین»، «سیّد المسلمین» ، «سیّد المؤمنین»، «یعسوب المؤمنین» ، «الأنزع البطین»، «عمود الدین» ، «سیّد الشهداء» ، «سیّد العرب» ، «رایه الهدی» ، «باب الهدی» ، «حیدر»، «المرتضی» ، «الولیّ» ، «الوصیّ» . (4) وما برح رسول اللّه صلی الله علیه و آله یذکر الإمام علیه السلام بهذه الألقاب . وکان فی الحقیقه یمهّد بها لقیادته وزعامته ، والتعریف بمنزلته العظیمه وموقعه المتمیّز فی القیاده مع تبیین أبعاد شخصیّته علیه السلام ، وذلک من منطلق اهتمامه بمستقبل الاُمّه الإسلامیّه ومهمّه الإمام العظمی فی المستقبل المنظور . وإذا لاحظنا ألقاب الإمام علیه السلام نجد أنّ أشهرها لقبان هما :

.

1- .علل الشرائع : ص 157 ح 4 ؛ المعجم الکبیر : ج 12 ص 321 ح 13549 .
2- .تذکره الخواصّ : ص 5 .
3- .اللقب : ما أشعر بمدح ک «الصادق» أو ذمّ ک «الجاحظ» .
4- .اُنظر الأبواب المرتبطه بهذه العناوین .

ص: 97



1 / 7 لقب ها

اشاره

9889.امام صادق علیه السلام :علل الشرائع به نقل از ابن عمر : با پیامبر صلی الله علیه و آله در نخلستان های مدینه بودم و ... ایشان به دنبال علی علیه السلام می گشت تا اینکه به دیواری رسید . نگاهی انداخت و علی علیه السلام را دید که در زمین کار می کند و غبارآلود است . پس فرمود: «مردم را سرزنش نمی کنم اگر به تو کُنیه ابوتراب بدهند!» .9888.امام علی علیه السلام ( به شریح ) تذکره الخواص:امّا کنیه اش: ابو الحسن ، ابو الحسین ، ابو القاسم ، ابو تراب و ابو محمّد است .1 / 7لقب هاژرفای اقیانوس شخصیت علی علیه السلام را دسترس نیست و ابعاد عظیم شخصیت آن چهره بی بدیل تاریخ ، یافتنی نیست . امام علیه السلام ، القاب (1) و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام ، اشاره ای دارند به بُعدی از ابعاد والای علمی ، عملی ، فرهنگی ، اجتماعی ، معنوی و سیاسی شخصیت او . بسیاری از این القاب ، به روزگار پیامبر خدا شناخته شده بود ، که پیامبر خدا ، امام علیه السلام را بدانها خطاب می کرد . برخی از این القاب چنین اند : «أعلمُ الاُمّه» ، «أقضَی الاُمّه» ، «أوّلُ مَن أسلَمَ» ، «أوّلُ مَن صلّی» ، «خیر البشر» ، «أمیر المؤمنین» ، «إمام المتّقین» ، «قائد الغُرِّ المُحَجَّلین» ، «سیّد المسلمین» ، «سیّد المؤمنین» ، «یعسوب المؤمنین» ، «الأنزع البطین» ، «عمود الدین» ، «سیّد الشهداء» ، «سیّد العرب» ، «رایه الهدی» ، «باب الهدی» ، «حَیدر» ، «المرتضی» ، «الولیّ» و «الوصیّ» . (2) پیامبر خدا ، امام علیه السلام را با این القاب یاد می کرد و به واقع ، با توجّه به آینده امّت اسلامی و مسئولیت بزرگ علی علیه السلام در آینده امّت ، با این القاب ، ابعاد شخصیت او را می شناسانْد و به جایگاه والای او در رهبری ره می نمود و برای آن ، زمینه سازی می کرد . در میان القاب علی علیه السلام ، دو لقب از بقیه مشهورتر است:

.

1- .لقب ، غیر از کنیه است و همان صفت مشهوری است که برای ستایش یا نکوهش شخص به کار می رود ، مانند صادق و کذّاب .
2- .به ابواب مرتبط با لقب ها در همین کتاب ، رجوع کنید .

ص: 98

1 . أمیر المؤمنینوهو خاصّ به علیه السلام ، لا یشارکه به أحد ، کما لیس لامرئٍ أن یخاطَب به البتّهَ . وتدلّ النصوص الروائیّه المتنوّعه التی سیأتی قسم منها لاحقا علی أ نّنا لایحقّ لنا أن نطلقه حتی علی الأئمّه علیهم السلام . (1)

2 . الوصیّوکان مشهورا به فی عصر النبوّه نفسه ، وعرفه به القاصی والدانی والصدیق والعدوّ ، وسنذکر النصوص التاریخیّه والروائیّه الدالّه علی هذه الحقیقه . ونکتفی الآن بالإشاره إلی أحدها ، وهی أنّه خرج فی معرکه الجمل شابٌّ من «بنی ضَبَّه» من أصحاب الجمل ، وارتجز یقول : نَحنُ بَنی ضَبَّهَ أعداءُ عَلِیٍّ ذاکَ الَّذی یُعرَفُ قِدما بِالوَصِیِّ (2)

.

1- .راجع : ج 2 ص 88 (اختصاص هذا الاسم بعلیّ) .
2- .راجع : ج 1 ص 616 (وصایه الإمام فی أدب صدر الإسلام) .